کد خبر: ۹۷۴۲
۲۹ تير ۱۴۰۳ - ۱۶:۰۰

پازل زندگی مجید کشوری با نوشتن کامل شد

مجید کشوری مدرس، نویسنده، هنرمند، ورزشکار، عضو انجمن بین‌المللی راه به زیستن و مدرس «قانون کار وتامین اجتماعی» در مجمع امور صنفی است.

حتما تا به حال این ضرب‌المثل را شنیده‌اید که «با یک دست چند هندوانه را نمی‌توان برداشت!»  ضرب‌المثلی که ناتوانی را در هنگام انجام چند کار هم زمان به ما القا می‌کند و مورد استفاده‌اش نیز زمانی است که بخواهیم برای شکست اطرافیانمان در به مقصد رساندن چند کار، دلیل بتراشیم.

اما ما می‌خواهیم  شخصیتی را در اینجا به شما معرفی کنیم که به راحتی چند هندوانه را برداشته و همه آن‌ها هم رسیده و شیرین است.  «اگر باور داشته باشید که توانایی دستیابی به اهدافتان را دارا هستید و تصویری از این اهداف را در طولانی‌مدت و صبورانه در ذهن نگه دارید، سرانجام دنیای اطرافتان مشابه رویای شما خواهد شد.»

این‌ها جملاتی از کتاب «اقتصاد در خانواده» نوشته مجید کشوری است. او که توانایی بالای خود را در زمینه‌های مختلف برای اطرافیانش به اثبات رسانده است، با گپ و گفتی ساده مهمان شهرآرا محله شد. 

 

آروزی دوران کودکی‌ام، بزرگ شدن بود

شرایطی که از کودکی با آن بزرگ شده را موجب استقلال شخصیتش می‌داند. خرسند است که مانند خیلی از پسر‌های امروزی در خانواده‌ای بزرگ نشده که مادر و پدر اجازه نمی‌دهند در دل فرزندشان آب تکان بخورد و مسئولیتی برعهده‌اش نمی‌گذارند!  

او که تک پسر خانواده بود و به نوعی خودش را مسئول دیگر خواهرانش می‌دانست، همیشه دلش می‌خواست زودتر بزرگ شود تا عصای دست پدرش باشد، امیدوار بود بتواند کمی از باری را که بر دوش پدر بود بکاهد. خودش می‌گوید: «از کودکی تا به امروز رابطه صمیمی و گرمی با پدرم داشته‌ام.»

 

زندگی با یار مهربان

اولین کتابش را با پول‌های توجیبی اش خرید؛ «آن موقع ۱۲ سال داشتم.» تاریخ همه کتاب‌هایی را که تاکنون خریده، صفحه اول آن نوشته است. از کودکی آرزوی نویسندگی داشت و در بزرگسالی پایش به محافل ادبی بازشد؛ هرچند به نظر او نوشتن یک کتاب آموزشی و علمی مفیدتر از نوشتن متون ادبی است.

 ۱۲ سال پیش دانشجوی رشته حسابداری در دانشگاه پیام نور شد، اما به دلیل مشغله کاری انصراف داد. کشوری در حال حاضر در رشته مدیریت تحصیل می‌کند و در منزلش یک کتابخانه شخصی با بیش از هزار جلد کتاب دارد.  

 

پازل زندگی ام با نوشتن کامل شد

به نظر او همه انسان‌ها قطعه‌ای از پازل زندگی شان را گم‌کرده اند؛ برخی آن را پیدا می‌کنند و گروهی نیز تا آخر عمر، زندگی را بدون آن ادامه می‌دهند.

کشوری درباره قطعه گم‌شده زندگی خودش این طور می‌گوید: «به خاطر فعالیت‌هایی که داشتم تجربه کار در سمت‌های مختلفی را پیدا کردم؛ اما زندگی ام باز هم چیزی کم داشت تا اینکه به نوشتن و تدریس پرداختم. این دو مقوله، به من خودباوری داد و دنیایم کامل شد.  از آن زمان در زندگی احساس خشنودی و رضایت می‌کنم و به راحتی می‌توانم برای رسیدن به اهدافم قدم بردارم.»

کشوری تابستان امسال و سال گذشته در طرح «محله ما، محله زندگی» برای ساکنان منطقه ۷ شهرداری مشهد، درس «اقتصاد در خانواده» را تدریس می‌کند و علاوه بر آن با توجه به تجربه و تخصصش در محافل مختلف سخنرانی می‌کند. این ماجرا  نیز با  این حرکت شروع شده است که روزی خودش رزومه کاری اش را شهرداری می‌برد و برای تدریس اعلام آمادگی می‌کند.

 

تجربه؛ زمینه‌ای برای نوشتن

کتابی با نام  «اقتصاد در خانواده» تالیف کرده است که به چاپ رسیده و کتاب دومش با عنوان «مهارت‌های تمرکز» نیز چاپ شده است. تدریس در کلاس‌های طرح «محله ما، محله زندگی» به او در نوشتن کتاب نخستش کمک بزرگی کرده است.

کتاب «اقتصاد در خانواده» را تاليف كرده‌ است و كتاب دومش با عنوان «مهارت‌هاي تمركز» نیز چاپ شده است

می‌گوید: «تدریس اقتصاد درخانواده و مواجهه با افراد مختلف، مرا با نیاز‌ها و تجربیاتی که خانواده‌ها در زمینه اقتصادی داشتند، آشنا کرد و این موضوع انگیزه نوشتن کتاب اولم شد که تالیف آن یک‌سال به طول انجامید.»  

به گفته خودش فصل‌هایی که در آن از تاثیر بانوان بر اقتصاد خانواده صحبت می‌کند، حاصل تجربیاتی است که در خانم‌های اطرافش دیده است؛ «همسرم نیز گام به گام مرا همراهی می‌کرد و پس از نوشتن هر فصل، نظرش را به عنوان مخاطبی خانه دار بیان کرده و مطالبم را ارزیابی می‌کرد.»

بهانه نوشتن کتاب دومش نیز این بوده که: «آدم حواس پرتی هستم و گاهی وسایلم را این طرف و آن‌طرف جامی گذارم، این مشکل را در بسیاری از دوستان و آشنایانم نیز می‌دیدم، بنابراین تصمیم گرفتم کتابی برای افزایش تمرکز و مهارت‌هایی در این باره بنویسم که در چند ماه آینده کامل می‌شود.»   

 

تلاش می‌کنم تا پشیمان نشوم

همیشه از کودکی برای به‌دست‌آوردن جایگاه «اول» انگیزه داشته و تلاش می‌کرده است.  در همه حوزه‌های کاری‌اش در حد توان کوشش به خرج داده تا بعد‌ها موجب پشیمانی اش نشود؛ «همین روحیه موجب شده در نقش‌های پدری، همسری و شهروندی تلاش کنم و هر کاری که از دستم بر بیاید، برای دیگران انجام دهم. «خوب بودن بی‌پاسخ نمی‌ماند» این شعار زندگی من است. 

 

پازل زندگی مجید کشوری با نوشتن کامل شد

 

ورزش را هم اضافه کنید

وقتش فقط صرف مطالعه و تدریس نمی‌شود، بلکه برای تقویت قوای بدنی اش نیز زمان صرف می‌کند. کشوری سه سال است با تشویق استاد ناصر خسروانی، در رشته کینگ‌بوکسینگ که تلفیقی از ووشو و بوکس است، فعالیت می‌کند؛ «این ورزش تحرک زیادی دارد و در تقویت عضلات بدن موثر است.

علاوه بر آن، روزی یک ساعت می‌دوم و ماهی یک بار و  به کوه می‌روم؛ به بیشتر کوه‌های مشهد صعود کرده ام. به نظرم کوه‌های منطقه اخلمد و فریزر زیباتر از دیگر کوه هاست.  

 

لحظاتی در نوای سنتور

از کودکی سنتور را دوست داشته و آثار استادان این ساز را گوش می‌کرده. به همین دلیل است که پا به عرصه هنر نیز گذاشته و یک‌سال است زیر نظر استاد رضوی این ساز را آموزش می‌بیند.

از اینکه می‌تواند برای دل خود بنوازد راضی است: «گذشته از اینکه این ساز به من آرامش می‌دهد،  با در دست گرفتن مضراب‌ها و دقت در نواختن بر سیم‌های مشخص، قدرت تمرکزم افزایش یافته است.»

 

گپ و گفتی با مجیدآقا

- تعریفتان از محله رسالت بعد از ۳ سال زندگی در آنجا چیست؟
این محله بدون ترافیک هست و آب وهوای خوبی دارد؛ به خیابان‌های اصلی نزدیک است و بیشتر ساکنان آن قشر فرهنگی و کارمند هستند. مشکل اصلی بولوار شهید رفیعی که در آن ساکن هستم، نداشتن  فضای سبز است، طوری که من و همسایه‌هایم برای ورزش صبحگاهی مجبور هستیم مسافتی را تا بوستان واقع در خیابان دکتر حسابی برویم.

- عامل موفقیت شما در عرصه‌های مختلف؟
زحمات پدر و مادرم در دوران تحصیل و زمان ازدواج، حمایت‌های همسرم بعد از ازدواج و دوست‌های صمیمی ام که  در زندگی‌ام تاثیر گذاشته اند.

- از نظر شما دوست صمیمی چه ویژگی‌هایی دارد؟  
دوست خوب کسی است که وقتی مشکل یا شرایط روحی نامناسبی داری بتوانی مشکلاتت را با او درمیان بگذاری و آرام شوی. البته به نظر من مسائل خصوصی هرکسی به خودش برمی‌گردد، من هم مسائل خصوصی زندگی ام را فقط مرتبط به خودم و خانواده ام می‌دانم.

- ارزیابی‌تان از کلاس‌های طرح محله ما، محله زندگی؟
من در این طرح، مدرس اقتصاد در خانواده برای شهروندان منطقه ۷ شهرداری مشهد هستم. می‌کوشم در کلاس هایم، موضوعاتی را با زبان ساده مطرح کنم که در بطن جامعه وجود دارند و مردم هر روز  با آنها سروکار دارند؛ به همین دلیل در مدت برگزاری دوره هیچ‌گاه از تعداد شرکت‌کنندگان کم نمی‌شود و پس از مدتی افزایش نیز می‌یابد. در کلاس‌های طرح محله ما، محله زندگی خانواده‌ها کنار یکدیگر می‌نشینند و درباره مسائل روزمره آموزش‌هایی می‌بینند که شاید در هیچ کلاس دانشگاهی عنوان نشود.  

- شما شاگرد الف دانشگاه هم هستید، با این همه مشغله کی درس می‌خوانید؟
ساعت درس خواندن من بسیار کم است و بیشتر تلاش می‌کنم در ساعاتی درس بخوانم که فرزندانم خواب هستند. روزانه  دو ساعت در صبح زود یا ساعات پایانی شب را به این کار اختصاص می‌دهم. در حقیقت از زمان استراحتم کم می‌کنم تا به مطالعه برسم.

 

مرا به چشم مشاور می‌بینند نه مدرس

«در همه کلاس‌هایم پس از چند جلسه، برگه‌های نظر‌سنجی را به هنرجویانم می‌دهم تا دیدگاهشان را درباره روش تدریس و فضای کلاس بنویسند. یک بار روی یکی از برگه‌ها نوشته شده بود: «شما که با شهردار نشست و برخاست دارید، از اوبخواهید یک ایستگاه اتوبوس در فلان خیابان بگذارد تا ما بتوانیم راحت‌تر به حرم برویم.»

بار‌ها در میان برگه‌های نظر سنجی  به مواردی برخورد کرده‌ام  که مردم برایم از مشکلاتشان گفته‌اند یا خواسته اند راه حلی به آن‌ها ارائه بدهم. از اینکه توانسته‌ام در این کلاس‌ها، ارتباط خوبی با شهروندان برقرار کنم، طوری که آن‌ها جزئی‌ترین مسائلشان را با من در میان می‌گذارند خوشحال هستم، آن سها بیشتر مرا به چشم مشاور می‌بینند نه یک مدرس.  

 

بخش‌هایی از کتاب «اقتصاد در خانواده» در مورد نقش زنان

«یکی از وظایف زنان در خصوص صرفه‌جویی، آموزش غیرمستقیم این موضوع به خویشاوندان، دوستان و اطرافیان است؛ یعنی در نشست‌ها، مجالس عروسی، میهمانی و زمان گردش چنان رفتار کنند که صرفه‌جویی به صورت یک ارزش مطلوب به نظر آمده و در دیگران اثرگذار باشد.

مثلا هرگز اسراف در خوردن، پوشیدن، مصرف آب، برق گاز و تلفن را به اطرافیانشان توصیه نکنند و برعکس افتخار کنند که زنی صرفه‌جو هستند. همچنین در ادارات و محل کار با استفاده بهینه از ابزار و امکانات موجود، الگوی بارز صرفه‌جویی باشند.»

* این گزارش چهارشنبه، ۲۰ شهریور ۹۲ در شماره ۷۰ شهرآرامحله منطقه ۱۰ چاپ شده است.  

ارسال نظر
آوا و نمــــــای شهر
03:44